15 ثور 1403

Facebook
Twitter
Telegram
WhatsApp
Email
Print

زندگی خود ناقوس مرگ است

که گاه

از کرانه‌های آن

خونِ هفت رنگ جوانی چکه می‌کند

و گاه

کودکی‌ها را زنده‌زنده

در آتشِ توهم هولناک رسیدن به جوانی‌

جزغاله می‌کند

به میانه‌سالی‌ها نرسیده

وهمِ وحشتناک پیرانه‌سر

عصای سنگینِ خود را

به جان آدمی می‌کوبد

ترق‌ترق

این هوس‌بازی‌های رگ‌بُر و جان‌سوزِ این پیر خیره‌سر

رمق از نایِ خشکیده‌ی جان

می‌ستاند

و در کشاکش زنده‌بودن و زندگی‌کردن

با آب و آتش همزاد می‌کند

  • شاعر: فروغ
لینک کوتاه:​ https://farhangpress.af/?p=7951

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین مقالات