نهمین نشست آنلاین کارگاه داستاننویسی روز جمعه (26 حوت) توسط استاد ابوطالب مظفری شاعر و پژوهشگر پیشکسوت افغانستان برگزار گردید.
در این نشست وی پیرامون عنصر «تعلیق» در داستان به صورت مفصل صحبت نمود که فشردۀ آن را در پی میخوانید..
**
تعلیق در داستان
تعلیق یکی از عناصر اساسی در داستان است. به آن شک و انتظار، حول ولا و غافلگیری نیز گفتهاند. در ذات هر متنی تعلیق وجود دارد. وقتی کلمه «حسن» را به کار میبریم، شنونده منتظر ادامه و خبر آن میماند.
تعریف تعلیق
تعلیق در لغت یعنی آویختن و معلّق گذاشتن. در اصطلاح عبارت است از درگیر ساختن ذهن خواننده به سرنوشت قهرمان داستان. به این معنا که خواننده همواره از خود پرسان نماید که سرنوشت قهرمان داستان چه خواهد شد؟ به عبارت دیگر تعلیق کیفیتی است که نویسنده برای وقایعی که در داستان اتفاق میافتد، میآفریند تا خواننده را کنجاو کند.
عوامل تعلیق:
- پیشبینی
- شک و انتظار
- غافلگیری
تعلیق چگونه به وجود میآید؟ ایجاد ابهام و کتمان در داستان باعث به وجود آمدن تعلیق میشود. نویسنده هرچه بتواند خواننده را نسبت به سرنوشت قهرمان داستان حسّاس کند، آنجا تعلیق شکل میگیرد. به عبارت دیگر برانگیختن تمایل خواننده به دنبال کردن ادامه داستان و عدم توانایی خواننده بر پیشبینی آخر داستان، باعث تعلیق میگردد.
پرسشهای تعلیق
دو نوع داستان وجود دارد:
الف. داستان جنایی، پولیسی، عاشقانه و سرگرمکننده: پرسش تعلیق در اینجا این است که دو عاشق چه وقت بههم میرسند؟ یا چه کسی مرتکب قتل شده است؟
ب. داستان مدرن: پرسش تعلیق در این نوع داستان این است که چرا اتفاق در داستان افتاد؟
راههای ایجاد تعلیق
دو راه برای ایجاد تعلیق در داستان وجود دارد:
الف. راز سربهمهر: مثل داستانهای عاشقانه، جنایی و پولیسی. مانند ابهام یا کتمان راز عشق دو دلداده یا راز بیماری شخصیت در داستان.
ب. قرار دادن شخصیت در موقعیت دشوار: تعلیق به این صورت ایجاد میشود که نویسنده قهرمان داستان را در موقعیت انتخاب کار بد و بدتر قرار میدهد. قهرمان نمیداند که کدام یک را برگزیند.
اقسام تعلیق
دو نوع تعلیق وجود دارد:
الف. تعلیق مصنوعی: مثل تعلیقی که در داستانهای پولیسی و جنایی اتفاق میافتد. خوانندۀ معمولی را سرگرم میکند و راضی نگه میدارد و در آخر احساس خسران میکند. این نوع تعلیق در زاویه دید دانای کل (سوم شخص) اتفاق میافتد. نویسنده عمدتاً قتل را پنهان میکند.
ب. تعلیق ذاتی: این نوع تعلیق در داستان مدرن و در زاویه دید سوم شخص محدود اتفاق میافتد و خواننده به لذت زیباییشناسانه و معرفتشناسانه دست مییابد. این نوع تعلیق خود به سه دسته تقسیم میشود:
- .تعلیق در ماجرا: نویسنده ابهام و کتمان را در ماجرای داستان ایجاد میکند. مثل اینکه خواننده داستان از ماجرا خبر دارد؛ اما افراد داخل داستان ماجرا را نمیداند مثل داستان «کوه دماوند» در شاهنامه یا بر عکس، افراد داخل داستان میداند اما خواننده نمیداند چه اتفاق میافتد. مانند داستان «آدمکشها» از ارنست همینگوی.
- تعلیق در شخصیت: نویسنده شخصیت داستان را کتمان میکند یا در ابهام قرار میدهد. مثلاً شخصیت حضور معنوی دارد اما حضور فزیکی ندارد یا حضور فزیکی دارد اما مبهم است. مثل داستان مرد خنزیری پنذیری در بوفکور.
- تعلیق در زمان، مکان و اشیاء: نویسنده زمان یا مکان را مبهم میگذارد یا شیء ناشناخته را وارد داستان میکند.
تمرین:
داستان «آدمکشها» از ارنست همینگوی را از لحاظ تعلیق بررسی نمایید.