Facebook
Twitter
Telegram
WhatsApp
Email
Print

چند شعر زیبا از فاضل نظری

1

خواب دیدیم که رؤیاست، ولی رؤیا نیست

عمر جز «حسرت دیروز» و «غم فردا» نیست

 

هنر عشق فراموشی عمر است، ولی

خلق را طاقت پیمودن این صحرا نیست

 

ای پریشانی آرام! کجایی ای مرگ؟

در پری خانه ما حوصله غوغا نیست

 

ما پلنگیم! مگو لکه به پیراهن ماست

مشکل از آینه توست! خطا از ما نیست

 

خلق در چشم تو دل سنگ، ولی ما دل تنگ

«لا الهی» هم اگر آمده بی «الا» نیست

 

موج شوریده دل آشفته ماه است ولی

ماه را طاقت آشفتگی دریا نیست

 

بر گل فرش، به جان کندن خود فهمیدیم

مرگ هم چاره دلتنگی ماهی‌ها نیست

 

2

پشتِ روزِ روشنم، شامِ سیاهی دیگر است

آنچه آن را کوه خواندم، پرتگاهی دیگر است

 

شاید از اول نباید عاشقِ هم می‌شدیم

این درست، اما جدایی اشتباهی دیگر است

 

در شبِ تلخِ جدایی، عشق را نفرین مکن

این قضاوت، انتقام از بی‌گناهی دیگر است

 

روزگاری دل‌سپردن‌ها دلیلِ عشق بود

اینک اما دل‌بریدن‌ها گواهی دیگر است

 

درد دل کردن برای چشمِ ظاهربین خطاست

آنچه با آئینه خواهم گفت، آهی دیگر است

 

3

گر سراغ از عالمی دیگر بگیری بهتر است

مرگ را با شوق اگر در بر بگیری بهتر است

 

تن، دو روزی بیشتر پیراهنِ روحِ تو نیست

هرچه کمتر خو به این پیکر بگیری بهتر است

 

آفرینش، جایی از دنیا ندارد پست‌تر

گر به هر جا غیر از اینجا پر بگیری بهتر است

 

من که می‌گویم در این بازارِ از هر سو زیان

هرچه را بفروشی و ساغر بگیری بهتر است

 

نخ به پای بادبادک‌های کم‌طاقت مبند!

زندگی را هرچه آسان‌تر بگیری بهتر است

 

4

در چشم آفتاب چو شبنم زیادی ام

چون زهر هرچه باشم اگر کم زیادی ام

 

بیهوده نیست روی زمینم نهاده اند

بارم که روی شانه عالم زیادی ام

 

با شور و شوق میرسم و طرد میشوم

موجم به هر طرف که بیایم زیادی ام

 

همچون نفس غریب ترین آمدن مراست

تا میرسم به سینه همان دم زیادی ام

 

جان مرا مگیر خدایا که بعد مرگ

در برزخ و بهشت و جهنم زیادی ام

 

قرآن به استخاره ورق خورد! کیستم؟!

بین برادران خودم هم زیادی ام!

 

لینک کوتاه:​ https://farhangpress.af/?p=4837

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *