امروزه وقتی سخن از هنر به میان میآید ذهن انسان را ناخودآگاه به سمت هنرهایی میکشاند که عامل شده برای اشاعهٔ ابتذال، اروتیسم و هنجارشکنی. برخلاف تعریف ماهوی هنر که تجلّیگاه جلوههای جمال الهی است و میبایست تصویرگر صورت سرزمینهای نامکشوف، عینیتها و حقیقتهای مستور خداوند باشد که در اثر ژرفنگری، تجسد، تجسم، استماع، تخیّل، کشف و شهود، الهامات و بصیرت هنرمندان متعهد، چیرهدست و متبحّر در یکی شاخههای پربار هنر اصیل پدید میآید، متأسفانه از دیرباز در پیشینه قبل از اسلام دستخوش جریانهای غیرالهی و ضدارزشی در مقولات شهوانی و کامروایی حکام جابرشده و امروزه نیز ابزار مؤثر و کارآمد است در دست سردمداران سلطه برای اشاعهٔ فحشا و اغراض سیاسی که این گونه هنر از خاستگاه خود خارج شده و آلوده به فساد اخلاقی گردیده است.
با ظهور اسلام و پالایش زمینههای منفی از ذخایر طبیعی و پوشیدن لباس فاخر معنویت براندام آن در عرصهٔ فرهنگ و هنر، تحول چشمگیری پدید آمد. هنرمندان لیاقت پیدا کردند تا از خاستگاه توحید و عبودیت و بندگی، جلوههای از شکوه هنر معنویت بیافریدند. شاید اولین گامهای این تحوّل معنوی، در زمان رسالت برداشته شد؛ پس از نزول کلام آسمانی بر پیامبر رحمت و مهربانی، تلاوت هنرمندانه کلام آسمانی توسط قاریان، خیلی زیباتر از آنچه بود که مردم به چشم خود میدیدند. لذا هنرمندان مسلمان در پی آن شدند تا جلوه هنری کتابت قرآن را به نمایش بگذارند و رسم الخطی را برای نوشتن کلام حق به وجود آورند.بدین منظور در شهرهای مهم اسلام تلاشهایی آغازشد و در نتیجه هنرمندان شهر کوفه رسم الخطّی را به وجود آوردند که بنام خط کوفی مرسوم شد و پیامبر اسلام همین خط را برای کتابت قرآن و فرامین خود برگزید. به مرور زمان خطوط دیگری مانند نسخ، ثلث، نستعلیق و… در بلاد مختلف اسلامی از جمله هرات باستان، استانبول و…شکل گرفت و آثار آیینی، عاشورایی و قرآنهای نفیس کتابت شد؛ چنانکه گویند: قرآن در حجاز نازل، در استانبول کتابت و در مصر قرائت شد.
نقطهٔ اوج و تجلّیگاه هنر فاخر اسلامی را میتوان در آثار و سوگواریهای پس از واقعهٔ حماسی عاشورا به تماشا نشست. واقعهٔ عاشورا که درمحرم سال شصت و یکم هجری به وقع پیوست، شوک بزرگی بر روح بشریت وارد نمود. اندیشمندان، آزادیخواهان و هنرمندان مسلمان و غیرمسلمان را واداشت تا باژرفنگری این واقعهٔ عظیم و تاریخساز را در ابعاد مختلف و جریان سازش مورد مطالعه و ارزیابی قراردهند و با پی بردن به حقانیت آن آثار بدیع هنری، تاریخی و آیینی خلق کردند.
در این میان شاید نقش هنرمندان جهان اسلام در پاسداشت ارزشهای والای نهضت عاشورای برجستهتر باشد به ویژه شاعران و مدیحهسرایانی که در راه اعتلای کلمة الله و دفاع از مظلومیتهای اهلبیت چه خطرها و سختیهایی را به جان خریدند و نام خود را در دفتر حسینی جاودانه کردند. محور همه اشعار آیینی اشعاری است که در مصائب امام حسین (ع) سروده شده است.
اما تجلّی عاشورا در هنرفقط در اشعار آیینی محدود نمیشود بلکه بخشهای مختلف هنری از هنرهای تجسّمی، عینی، سمعی، بصری، روایی، کتبی، وآوای گرفته تا هنرهای نمایشی، صنایع دستی، حتی معماری و غیره را دربر میگیرد که از سالهای نخستین پس از واقعه عاشورا در جوامع و ملل مختلف اسلامی به صورت بدوی بروز یافته و همزمان با انکشاف جوامع به سوی ترقی و کمال این هنرها نیز مسیر رشد و کمال خود را میپیمایند.
بدیهی است که هنر واقعی هنری است که دچار فترت و روز مرّهگی نشده و هرکس در هرجای جهان میتواند خود را به آن الصاق کند و هنرمند نیز کسی است که حهان را مثل خود میبیند و مخاطب، ترجمه یک نگاه معمولی را در او نمیبیند و سپس به آنچه از ترفند آموخته با آثار معمولی تحویل بدهد بلکه همانگونه که جهان را دیده است متفاوت از دیگران بازمیتاباند و به تصویر میکشد، چنین آثاری است که عامل نفوذ یک هنرمند به روح مخاطب است.
کم نیست هنرمندان متبحّر و مسلمانی که در طول صدها سال آثار بدیع، هنرمندانه و حکیمانه به آستان الله عرضه کردهاند. این هنرها را که به نحوی عاشورا در آنها تجلی یافته به گونههای مختلف میتوان تقسیم کرد:
- ادبیات آیینی: وقتی سخن از محرّم و عاشورا به میان میآید به یاد عزاداریها و نوحهها میافتیم که هرساله درسرتاسر جهان به صورت خودجوش رستاخیز عظیمی را برپا میکند و شعر و ادبیات آیینی در آن نقش برجسته دارد. محور ادبیات مصائب امام حسین (ع) میباشد. شعرای نامداری همانند دعبلها، سید حمیری و امثال آنان پایهگذار این نوع ادبیات بودهاند و تااکنون هزاران اثر آیینی در قالبهای مختلف از شاعران دل سوخته پدید آمده که در متون ادبی جایگاه والا و ارزشمندی دارد و مرجعی است برای مدّاحان. در میان پارسیسرایان در حوزه ادبیات آیینی میتوان به نام بزرگانی چون سنایی، عطار، مولانا و بیدل اشاره کرد. مولانا در شعری میگوید :
کجایید ای شهیدان خدایی
بلاجویان دشت کربلایی
کجایید ای سبک روحان عاشق
پرنده تر زمرغان هوایی …
ازمیان آیینیسرایان شاخص در ایران میتوان به محتشم ،… و در افغانستان به واصل کابلی، شهید سید اسماعیل بلخی و… اشاره کرد. هرساله کنگرههای بزرگ شعر عاشورایی در شهرهای مختلف برپا میشود.
- سینه زنی: سینهزنی که یکی از نمادهای شاخص عاشورا میباشد. اولینبار امام زین العابدین (ع) در سوگ پدر و برادران به سر و سینه زد اما امروزه به یک هنر آیینی و جمعی مبدل شده که به شکلهای مختلف سینهزنی و زنجیرزنی هماهنگ باریتم و آهنگ، دیده میشود. سینهزنی معمولاً همراه با نوحهخوانی است که به شکل گروهی انجام میشود.
3.مدّاحی: مدّاحان از جمله هنرمندانی اند که با غرق شدن در عزا و حال و هوای معنوی سوگواری، مستمعین و مخاطبانشان را با آهنگ حزنانگیز ومرثیهخوانی میگریانند.
- پرچم نویسی: وقتی وارد تکیهخانهها وحسینیهها میشویم، اولین چیزی که جلب توجه میکند پرچمهای ویژهی ایام محرم است که بر در و دیوار مساجد، معابر و خیابانها به صورت هنرمندانه نصب و برافراشته شده است. این پرچمها -که معمولاً از پارچه، مقوّاهای بزرگ، برزنت و نایلون میباشند و اکثراً به رنگ سیاه که نماد عزاست و بعضا به رنگهای دیگری مانند سبز، سرخ و ندرتاً سفید میباشند وبا آیات، احادیث، اسامی اولیا و اشعار آیینی تزیین شدهاند، -جلوه خاصی به تکایا، معابر و حسینیهها میدهند.
- علامت: علم ابوالفضل العباس (ع) از قداست و احترام خاصی در نزد پیروان اهلالبیت برخوردارمیباشد. علم اکثراً متشکل از یک شاخه چوب راست و بلند به ارتفاع حدود دو و نیم متر است که درقسمت بالای آن گلدسته و در رأس آن پنجه دست -که نماد قطع شدن دست حضرت عباس (ع) است- و پایین آن با پارچههای سبز پوشیده است، قرار دارد. اما علم یاعلامت در ایران متفاوت میباشد. علامتهای مذهبی ایران متشکل از یک شاستی فلزی به طولهای مختلف ازیک متر تا هفت یا ده متر و بالاتر از آن است که در وسط آن شاه تیغه فولادی حک شدهای اسمهای متبرکه، آیات و شعارهای مذهبی که روی آنها طلا و نقره کوب میشوند به بلندای حدود دو متر و در دو طرف شاه تیغه به فاصلههای معین تیغههای مشابه ولی به ترتیب کوچک و کوچکتر که تعداد تیغهها از سه تا بیست و یک تیغه میرسند نصب میشود و حد فاصل تیغهها با فانوسها و تندیسهای پرندگان و حیوانات مختلف طلا و نقرهکوب شده تزئین و آراسته میشود. این علامتها را هیئتهای مختلف عزاداری در جلو دستههای سینهزنی به حرکت در آورده و در معابر و خیابانها به زنجیرزنی و سوگواری میپردازند.
- تعزیه: تعزیه (هنر نمایشی) یکی از هنرهای آیینی عاشورایی است که متأسفانه در افغانستان کمرنگ و تا حدودی ناشناخته است ولی در کشورهای دیگر از جمله ایران باشکوه و هنرمندانه اجرا میشود. نحوه اجرا به شکلی است که جمعی از پهلوانان، مداحان در حد یک گروه دهنفری یا کمتر و بیشتر صحنهای از صحنههای دلخراش کربلا یا دیگر مصائب ائمه (ع) را به صورت تیاتر یا نمایش خیابانی در نقشهای شمر، حرمله، عمرسعد … عباس، علی اکبر، قاسم و…با لباسهای مخصوص رزم و سلاحهایی چون شمشیر، نیزه، سپر، کلاه خود و…وسیلههایی چون اسپ، با رجزخوانیها و مداحیهای هنرمندانه درمیدانی اجرا نموده و مردم به دور آن حلقه زده به تماشا و عزا میپردازند.
- سینما: باپیشرفت صنعت و تکنالوژی و به وجود آمدن سینما، عاشورا در هنر سینما نیز تجلی یافته و هرساله شاهد فیلمها و سریالهای مذهبی و عاشورایی میباشیم که میتوان به فیلمهایی چون سفیر امام حسین و سریال مختارنامه و… اشاره کرد.
- معماری: عاشورا در هنر معماری نیز رسوخ کرده و میتوان گفت که مکتب حسینی دارای معماری خاص میباشد. نمونههای آن را میتوانیم در خود کربلای معلا مشاهده کنیم. عمارتهای حرم مطهر امام حسین (ع)، ابوالفضل العباس، بین الحرمین، گودال قتلگاه، تل زینبیه، محل قطع شدن دستهای مبارک، و محل تیر خوردن مشک ابوالفضل العباس (ع) و… هرکدام دارای عمارت مخصوص میباشد که بیانگر واقعهای که در آنجا رخ داده است، میباشد. علاوه براینها تکیهخانهها و حسینیهها نیز دارای عمارت مخصوصی است که با مصلیها متفاوت میباشند.
- صنایعدستی: صنایع دستی یکی دیگر از هنرهای اصیلی است که عاشورا در آن تجلی یافته و ما شاهد آثار بدیع صنایعدستی از قبیل قلمزنی، طلاکوبی، منبتکاری، خاتمکاری، مینیاتوری، قالیبافی و… میباشیم. آثار هنری فاخر و قابل ستایش زیادی در این زمینه وجود دارد.
از تعداد هنرهایی که تصویرگر گوشهای از صحنههای دلخراش عاشورا و بیانگرارزشهای معنوی نهضت حسینی است، آمار و ارقام دقیقی در نیست و در حقیقت غیر قابل احصا میباشد. اگر فقط به نام بعضی از آنها بسنده کنیم، میتوانیم به هنرهای نقاشی، خوشنویسی، تله فلم، عکاسی، کلیپهای ویدئویی، گرافیگ و… اشاره کنیم که همه روزه در معابر و خیابانها و تکایا دیده میشود.
نویسنده: ابوالحسن بیانی