9 حمل 1403

Facebook
Twitter
Telegram
WhatsApp
Email
Print

نوروز یکی از قدیمی‌ترین جشن‌های بشری است؛ جشنی که با بیداری طبیعت از خوابِ زمستانی شروع می‌شود و زمین با سبزشدن خود، سبزینه‌گی را برای جهان به ارمغان می‌آورد، اما در افغانستان این روز دشمنانِ بی‌شماری دارد.

در بیست سال اخیر، انسان‌های زیادی آمدند و با نوروز دشمنی کردند و به دشمنی‌شان ادامه دادند، ولی نوروز، این پیرِ تاریخ، در میان دو سنگِ قضاوت‌گرانِ مخالف و موافق قرار گرفته و هنوز معلوم نیست که این اختلاف بر سرِ حلال و حرام بودن آن، تا چه زمانی ادامه می‌یابد.

در افغانستان در حالی برخی‌ها در برابر نوروز قد علم می‌کنند که برگزاری جشنِ نوروز و ستایش از آن، برای پاس‌داری از فرهنگِ بزرگِ این سرزمین و حوزۀ بزرگ تمدنیِ آن است و در واقع مردم افغانستان با گرامی‌داشت از آن، خرد و آگاهیِ تاریخیِ خویش را به نمایش می‌گذارند؛ خردی که امروزه جهان را درنوردیده و در نتیجه، این جشنِ طبیعت را به یک جشنِ بین‌المللی و جهانی تبدیل کرده است. چنین افتخاری را نباید به سخره گرفت و مقدس‌ترین ارزش‌ها را در برابر آن به عنوان یک ابزار به‌کار بست.

دشمنی با نوروز در افغانستان جنبۀ سیاسی ـ هویتی نیز دارد و برای تحققِ این هدف، دشمنان و مخالفان در بیرون از جغرافیای فرهنگی نوروز، به تحریف احادیث و معانیِ آن می‌پردازند و حتا به حضرت پیامبر اکرم(ص) تهمت می‌زنند که او مخالفِ نوروز بوده است. آن‌ها به‌‌‌زیرکی این تحریفات و جعل‌کاری‌ها را به مدرسه‌های دینیِ داخلِ کشور تزریق می‌کنند و متأسفانه بسیاری از طلاب علوم دینی به‌ساده‌گی پذیرایِ این متونِ مغرضانه می‌شوند.

اگرچه نوروزستیزی در افغانستان تاریخچۀ کوتاهِ دو دهه‌یی دارد، اما به گفتۀ محققان، دشمنی با نوروز در جهانِ اسلام ریشه‌یی به درازایِ سه قرن یافته و افغانستان به‌تازه‌گی از آن متأثر شده است. با این حساب، ستیز با نوروز در سده‌های نخستین و میانۀ اسلام وجود نداشته و صرفاً برخی از فقیهانِ اسلامی در سده‌های اخیر، برداشتِ خودشان از یک حدیثِ شریف را در مسیرِ دشمنی با نوروز قرار داده‌اند. اما تمامِ مخالفان با نوروز این را باید بدانند که این جشن نه‌تنها یک میراث معنویِ به‌جامانده از گذشته‌گان است؛ بل یک گنجینه و سرمایۀ ارزشمند طبیعی و بشری است که ملت‌های حوزۀ تمدنی نوروز را به یک‌دیگر نزدیک می‌سازد و روحیۀ همگرایی و همکاری را میان دولت‌های این حوزه به میان می‌آورد.

نوروز یک بستر مشترک برای افغانستان و کشورهای‌ حوزۀ تمدنیِ نوروز است تا اختلافاتی را که در گذشته‌ میان این دولت‌ها وجود داشته، کاهش دهند و دولت‌مردانِ این حوزه گام‌هایی را در زمینۀ افزایش روحیۀ همگرایی و نزدیکی روابط میان کشورهای‌شان بردارند. بنابراین نوروز جدا از مسایل فرهنگی و طبیعی، از منظر سیاسی نیز اهمیتِ قابل توجهی برای افغانستان دارد که باید به آن توجه شود.

کسانی که در افغانستان در هفده‌ سالِ پسین به‌شدت فعال شده‌اند و مخالفت با نوروز را به عنوان یک داعیۀ اسلامی به پیش می‌برند و تجلیل از نوروز را «حرام» می‌خوانند، ناآگاهانه در خدمتِ سیاستِ بیگانه‌ها قرار گرفته‌اند و ساده‌انگارانه تیشه به ریشۀ تمدن و هویتِ خود می‌زنند. با همۀ این حرف‌ها، استدلال‌های تمامِ مخالفان و دشمنانِ نوروز، نتوانسته و نمی‌تواند مانعی در برابرِ این جشن و رستاخیز طبیعت باشد؛ زیرا نوروز به‌سانِ آفتاب که هر صبح سر می‌کشد، هر سال می‌رسد و مردم نیز ذاتاً و فطرتاً از آن به‌گرمی استقبال می‌کنند. یقین داریم به هر پیمانه‌یی که مخالفت‌ها در برابرِ نوروز شدت یابد، به همان پیمانه مردم نسبت به این مسأله کنجکاو شده و در این مورد بیشتر می‌خوانند، بیشـتر می‌فهمند و در نتیجه، بیشتر به این جشنِ خوش‌آیین دلبسته و علاقه‌مند می‌شوند.

لینک کوتاه:​ https://farhangpress.af/?p=599

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین مقالات